صدای انقلاب >>  عمومی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۷  ، 
کد خبر : ۳۵۹۶۰۴

رادیو صدای انقلاب 1181 | داستان: پل را فراموش نکن

گفتم: «من همیشه دم دستتون بودم دیگه امروز منو معاف می‌کردید، چی می‌شد؟» گفت: «کم غر بزن جمال، تا ساعت شیش با مایی، بعدش برو هر جا دلت خواس...» خودم را از تک و تا نینداختم و ادامه دادم: «بابا امروز مثلا روز دختره تا شب که بیرون باشم، کی برم برای صوفیا جشن بگیرم؟ منتظره طفلک، بهش قول دادم...» همانطور که دوربین و وسایل را توی ماشین می‌گذاشت، گفت: ....
پایگاه بصیرت / رادیو صدای انقلاب 1181
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات